در این پست میتوانید فیلم آموزشی فارسی انتخاب مناسب کلمات کلیدی که تاثیرزیادی در کیفیت ارائه مقاله شما دارد.
همچنین در این فیلم با Mind Mapping به صورت کامل اشنا خواهید شد.
در این پست میتوانید فیلم آموزشی فارسی انتخاب مناسب کلمات کلیدی که تاثیرزیادی در کیفیت ارائه مقاله شما دارد.
همچنین در این فیلم با Mind Mapping به صورت کامل اشنا خواهید شد.
فیلم آموزشی جامع زبان فارسی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی Analytical Hierarchy process AHP ای اچ پی در متلب را به صورت رایگان دانلود نمایید. این فیلم بخشی از بسته آموزشی رایگان تصمیم گیری چند معیاره است.
لینک دانلود(فیلم+کد متلب+فایل ارائه)
تکنیک دیمتل فازی
کتاب تصمیمگیری چندمعیاره فازی ، فصل پنجم
منبع: حبیبی، آرش.، ایزدیار، صدیقه.، سرافرازی، اعظم. (1393)، تصمیمگیری چندمعیاره فازی، انتشارات کتیبه گیل
نخستین بار وو و لی (2007) در مقاله ای با عنوان توسعه شایستگی های مدیران از تکنیک دیمتل با رویکرد فازی استفاده کردهاند. همچنین الگوریتم اجرای این تکنیک تحت تاثیر روش فازیزدایی در بسیاری از مقالهها به انحراف کشیده است که در جای خود توضیح داده خواهد شد. در واقع رویکرد فازی برای مقابله با عدم قطعیت و ابهام موجود در عبارات کلامی پاسخدهندگان مورد استفاده قرار میگیرد بنابراین برای انجام محاسبات تکنیک دیمتل به صورت فازی نخست باید از یک طیف زبانی مناسب برای گردآوری دادهها استفاده کرد. طیفهای متنوعی براساس مقیاس امتیازگذاری مرسوم دیمتل پیشنهاد شده است. در این میان دو طیف فازی بیشتر مورد اقبال قرار گرفته است که هر دو طیف در جدول زیر آمده است.
نمایش فازی مثلثی طیف فازی الف به صورت زیر است:
الگوریتم تکنیک دیمتل فازی
- محاسبه ماتریس ارتباط مستقیم
- نرمال سازی ماتریس ارتباط مستقیم
- محاسبه ماتریس ارتباط کامل
پس از محاسبه ماتریس ارتباط کامل میتوان اقدام به فازیزدایی مقادیر کرد. ماتریس بدست آمده، همان ماتریس ارتباط کامل قطعی شده است و برای محاسبه الگوی روابط علی میتوان از آن استفاده کرد. برای فازیزدایی راهکارهای متعددی وجود دارد که در فصل اول آمده است. برای نمونه یک روش مرسوم برای فازی زدائی روش ساده شده مرکز ثقل موسوم به COA است.
اپریکویک و زنگ (2003) مقالهای با عنوان «فازیزدایی در مدلهای تصمیمگیری چندمعیاره» ارائه کردهاند. در این مقاله بطور کلی روشهای متعدد فازیزدایی بررسی شده است و در نهایت تکنیک CFCS به عنوان یک روش مناسب فازیدایی در تکنیکهای MCDM پیشنهاد شده است. زمانیکه وو و لین (2007) نخستین بار از رویکرد فازی برای اجرای تکنیک دیمتل استفاده کردند، برای فازیزدایی از الگوی CFCS که توسط اپریکویک و زنگ مطرح شده بود، بهره گرفتند. نظر به پیچیدگی محاسباتی این روش، یک جابجایی در هدف اتفاق افتاد. بیشتر پژوهشگران بعدی کلاً محاسبات فازی مربوط به تکنیک دیمتل را به الگوریتم فازیزدائی CFCS منحصر کردند. به این معنا که نظرات خبرگان به صورت فازی وارد ماتریس ارتباط مستقیم میشود. سپس همین ماتریس با الگوی CFCS فازیزدایی میشود. ماتریس قطعی بدست آمده به عنوان ماتریس اولیه انتخاب میشود و سایر گامهای تکنیک دیمتل به روش قطعی ادامه پیدا میکند. این رویه یک رویه اشتباه نیست اما چون محاسبات فازی فقط منحصر به فازیزدایی ماتریس ارتباط مستقیم است کارایی کمتری از الگوریتم پیشنهاد شده در کتاب حاضر دارد.
نکته ای قابل تامل در زمینه تکنیک دیمتل فازی
در زمینه تکنیک دیمتل فازی در فهرست منابع بیشتر مقالهها به مقاله زیر ارجاع داده شده است:
Lin, C.-L.,&Wu,W.-W.(2004). A fuzzy extension of the DEMATEL method for group decision making. European Journal of Operational Research, 156 , 445–455.
این در حالی است که چنین مقالهای وجود خارجی ندارد و در سایت نشریه تحقیق در عملیات اروپا که به عنوان مرجع این مقاله معرفی شده است نیز چنین مقالهای هر گز ثبت نشده است. رویه کپی کردن منابع و مطالب بدون پیگیری آنها متاسفانه بسیار رایج است و به پژوهشگران متذکر میشویم به شدت این موضوع را مورد توجه قرار دهند.
روند تغییراتی که نرخ eps میتواند داشته باشد با قیمت سهام آن شرکت در بازار ، ارتباط مستقیم دارد.
تفاوت eps و dps :
Dps عبارتست از سود سهام تقسیم شده بین سهامداران .نام دیگر dps سود تقسیمی است. همانطور که میدانید طبق مقررات قانون تجارت ایران مقداری از سود خالص هر دوره می بایست بعنوان اندوخته های مختلف در شرکت ذخیره شود .معمولا مقداری از سود بدست آمده را هم طبق قوانین داخلی شرکت در حسابی بنام سود انباشته ذخیره میکنند که این موضوع منتج میشود به اینکه سود قابل تقسیم بین سهامداران نسبت به سود کسب شده در دوره کمتر باشد .به همین دلیل معمولا نرخ dps از eps کمتر است.در شرایطی که شرکت کل سود بدست آمده را بین سهامداران تقسیم میکند میزان eps با dps برابرست
منبع: حبیبی، آرش.، ایزدیار، صدیقه.، سرافرازی، اعظم. (1393)، تصمیمگیری چندمعیاره فازی، انتشارات کتیبه گیل
تکنیک DEMATEL مخفف عبارت Decision Making Trial And Evaluation است. تکنیک دیمتل توسط Fonetla و Gabus به سال 1971 ارائه شد. تکنیک دیمتل که از انواع روشهای تصمیمگیری بر اساس مقایسههای زوجی است، با بهرهمندی از قضاوت خبرگان در استخراج عوامل یک سیستم و ساختاردهی نظاممند به آنها با بکارگیری اصول نظریه گرافها، ساختاری سلسلهمراتبی از عوامل موجود در سیستم همراه با روابط تاثیر و تاثر متقابل ارائه میدهد، بگونهای که شدت اثر روابط مذکور را به صورت امتیاز عددی معین میکند. روش دیمتل جهت شناسایی و بررسی رابطه متقابل بین معیارها و ساختن نگاشت روابط شبکه به کار گرفته میشود. از آنجا که گراف های جهت دار روابط عناصر یک سیستم را بهتر می توانند نشان دهند، لذا تکنیک DEMATEL مبتنی بر نمودارهایی است که می تواند عوامل درگیر را به دو گروه علت و معلول تقسیم نماید و رابطه میان آن ها را به صورت یک مدل ساختاری قابل درک درآورد.
تکنیک دیمتل عموماً برای بررسی مسائل بسیار پیچیده جهانی بهوجود آمد. دیمتل نیز برای ساختاردهی به یک دنباله از اطلاعات مفروض کاربرد دارد. بهطوریکه شدت ارتباطات را بهصورت امتیازدهی مورد بررسی قرار داده، بازخورها توأم با اهمیت آنها را تجسس نموده و روابط انتقال ناپذیر را میپذیرد.
۱- در نظرگرفتن ارتباطات متقابل؛ مزیت این روش نسبت به تکنیک تحلیل شبکه ای، روشنی و شفافیت آن در انعکاس ارتباطات متقابل میان مجموع هی وسیعی از اجزاء می باشد. به طوری که متخصصان قادرند با تسلط بیشتری به بیان نظرات خود در رابطه با اثرات (جهت و شدت اثرات) میان عوامل بپردازند. لازم به ذکر است که ماتریس حاصله از تکنیک دی متل (ماتریس ارتباطات داخلی)، در واقع تشکیل دهنده ی بخشی از سوپرماتریس است به عبارتی، تکنیک دی متل به طور مستقل عمل نمیکند بلکه به عنوان زیر سیستمی از سیستم بزرگتری چون ANP است. به طراحی پرسشنامه تکنیک دیماتل DEMATEL رجوع کنید.
۲- ساختاردهی به عوامل پیچیده در قالب گرو ههای علت و معلولی. این مورد یکی از مهمترین کارکردها و یکی از مهم ترین دلایل کاربرد فراوان آن در فرایندهای حل مسئله است. بدین صورت که با تقسیم بندی مجموعه ی وسیعی از عوامل پیچیده در قالب گروه های علت معلولی، تصمیم گیرنده را در شرایط مناسب تری از درک روابط قرار می دهد. این موضوع سبب شناخت بیشتری از جایگاه عوامل و نقشی که در جریان تاثیرگذاری متقابل دارند، میشود.
پنج مرحله برای انجام تکنیک دیمتل شناسائی کردهاند:
۱- تشکیل ماتریس ارتباط مستقیم (M) : زمانیکه از دیگاه چندنفر استفاده میشود از میانگین ساده نظرات استفاده میشود و M را تشکیل میدهیم.
۲- نرمال کردن ماتریس ارتباط مستقیم: N = K*M
که در این فرمول k به صورت زیر محاسبه میشود. ابتدا جمه تمامی سطرها و ستونها محاسبه میشود. معکوس بزرگترین عدد سطر و ستون k را تشکیل میدهد.
۳- محاسبه ماتریس ارتباط کامل
۴- ایجاد نمودار علی: causal diagram
- جمع عناصر هر سطر (D) برای هر عامل نشانگر میزان تاثیرگذاری آن عامل بر سایر عاملهای سیستم است. (میزان تاثیر گذاری متغیرها)
- جمع عناصر ستون (R) برای هر عامل نشانگر میزان تاثیرپذری آن عامل از سایر عامل های سیستم است. (میزان تاثیرپذیری متغیرها)
- بنابراین بردار افقی (D + R) میزان تاثیر و تاثر عامل مورد نظر در سیستم است. به عبارت دیگر هرچه مقدار D + R عاملی بیشتر باشد، آن عامل تعامل بیشتری با سایر عوامل سیستم دارد.
- بردار عمودی (D - R) قدرت تاثیرگذاری هر عامل را نشان میدهد. بطور کلی اگر D - R مثبت باشد، متغیر یک متغیر علی محسوب میشود و اگر منفی باشد، معلول محسوب میشود.
- در نهایت یک دستگاه مختصات دکارتی ترسیم میشود. در این دستگاه محور طولی مقادیر D + R و محور عرضی براساس D - R میباشد. موقعیت هر عامل با نقطهای به مختصات (D + R, D - R) در دستگاه معین میشود. به این ترتیب یک نمودار گرافیکی نیز بدست خواهد آمد.
۵- محاسبه آستانه روابط
جهت تعیین نقشه روابط شبکه (NRM) باید ارزش آستانه محاسبه شود. با این روش میتوان از روابط جزئی صرفنظر کرده و شبکه روابط قابل اعتنا را ترسیم کرد. تنها روابطی که مقادیر آنها در ماتریس T از مقدار آستانه بزرگتر باشد در NRM نمایش داده خواهد شد. برای محاسبه مقدار آستانه روابط کافی است تا میانگین مقادیر ماتریس T محاسبه شود. بعد از آنکه شدت آستانه تعیین شد، تمامی مقادیر ماتریس T که کوچکتر از آستانه باشد صفر شده یعنی آن رابطه علی در نظر گرفته نمیشود.
- تابع MDETERM : برای یافتن دترمینان ماتریس
- تابع MINVERSE : برای یافتن معکوس ماتریس
- تابع MMULT : برای یافتن حاصل ضرب دو ماتریس
محدودهای به اندازه محدوده ماتریس اصلی انتخاب کرده و فرمول مورد نظر را مستقیم وارد کنید. سپس کلید ctrl+shift+enter را فشار دهید.
معنا و مفهوم هلدینگ در دنیا تقریبا از 5 دهه گذشته آغاز و با ظهور صنایع در ایران نیز شکل گرفته است، بررسی تاریخی زمان و چگونگی تأسیس هلدینگ ها بیانگر آن است که اولین بار در جهان، در سال 1833 دو شرکت بزرگ ادغام و یک شرکت مادر بوجود آمد، پس از آن شرکت های مادر با هدف تکمیل زنجیره ارزش و برقراری ارتباط میان شرکت های تابعه شکل گرفتند و توسعه یافتند. شاید عدهای از خوانندگان به این نکته مهم واقف باشند که در قانون تجارت اشارهای به این گونه از شرکتها نشده و خالی از لطف نیست که بدانیم کلمه لاتین هلدینگ ((HOLDING از کجا به واژگان ما اضافه شده است. در واقع این اصطلاح بعد از دهه 1970 معنای واقعی خود را بدست آورده و از آنجا شروع شد که در دهه 1960 تعدادی از شرکتهای آمریکایی موقعیتهای خوبی کسب کردند، ولی وضع مالی جمعی دیگر از آنها به شدت رو به زوال گذاشت. شرکت جنرال الکتریک در دهه 70 برای مقابله با رشد بیسود و مشکلات دیگری که ضمن برنامه ریزی با آن مواجه میشد، شیوهای را ابداع کرد. این شرکت 170 واحد خود را به 49 بخش ساماندهی کرد و این گروهها زیرنظر ده مدیر ارشد که خود به تنهایی پاسخگوی مدیرعامل بودند، فعالیت میکردند.
در واقع هلدینگ از واژهء لاتین Hold به معنای نگه داشتن میآید. این مفهوم به معنای شرکتی است که مجموعهای از شرکتها، از لحاظ مدیریتی زیر نظر آنها فعالیت میکنند. در واقع شرکت مادر یا شرکت هلدینگ، شرکتی است که با هدف اعمال کنترل و مدیریت بر شرکتهای تابعه، اکثریت یا اقلیت سهام در یک یا چند شرکت را در اختیار میگیرد. باید توجه داشت که شرکت هلدینگ اکثریت سهام شرکتهای تابعه را داراست، ولی گاه به دلیل پراکنده بودن سهامداران، با مالکیت اقلیت سهام نیز کنترل شرکتهای تابعه امکانپذیر است.
به این ترتیب، مشخص است که شرکت هلدینگ، مستقیما، محصول (کالا یا خدمت) عرضه نمیکند و داراییهای شرکت هلدینگ سهام شرکتهای تابعه است.در حقیقت شرکت هلدینگ ستاد فرماندهی شرکتهای تابعه است، بنابراین، باید دارای بینشی وسیع از کسب وکار شرکتهای تابعه باشد تا بتواند شرکتهای تحت فرمان خود را در مسیر ارزشآفرینی و همافزایی بهطور کارآمد هدایت و رهبری کند.
در حال حاضر بخش مهمی از فضای کسب و کار کشور توسط هلدینگ ها اداره می شود. برخی از بررسی ها نشان میدهد 29 درصد ارزش بورس تهران و 16 درصد ارزش فرابورس ایران به هلدینگ های فعال در این دو بازار اختصاص دارد و در مجموع حدود 26 درصد ارزش بازار سرمایه را هلدینگ های فعال در حوزه های مختلف تشکیل می دهند. 33 هلدینگ در بورس تهران و 11 هلدینگ در فرابورس درحال فعالیت هستند.
به طور کلی، امروزه تعداد هلدینگ ها به واسطه تأثیرات مهمی که بر اثربخشی شرکت های تابعه خود می گذارند، رو به افزایش است.
قوانین ناظر بر تأسیس و فعالیت هلدینگ ها
در خصوص شرکت های هلدینگ در لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب سال 1347 سخنی به میان نیامده است. در قانون برنامه سوم و چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور به "شرکت های مادر تخصصی" اشاره شده است.
اما به طور مشخص، در بند 22 ماده یک قانون بازار اوراق بهادار جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1384، شرکت مادر (هلدینگ) شرکتی تعریف شده است که با سرمایهگذاری در شرکت سرمایهپذیر جهت کسب انتفاع، آن قدر حق رأی کسب میکند که برای کنترل عملیات شرکت، هیئت مدیره را انتخاب کند یا در انتخاب اعضای هیئت مدیره مؤثر باشد. همچنین بر اساس ماده 4 آیین نامه اجرایی قانون بازار اوراق بهادار مصوب هیئت وزیران، شرکت های هلدینگ از مصادیق نهادهای مالی محسوب میشوند.
آینده شرکت های هلدینگی
بی شک در سال های آینده تعداد شرکت های هلدینگ افزایش پیدا خواهد کرد، چون تجربه نشان داده هلدینگ ها بدلیل استفاده از منابع انسانی متخصص می توانند به خوبی شرکت های تابعه خود را مدیریت کنند و این مدیریت خوب باعث کاهش هزینه های شرکت های تابعه می شود. بخصوص با بر چیده شدن تحریم ها و افزایش سرمایه گذاری های خارجی فضا برای فعالیت شرکت های هلدینگ به مراتب بهتر خواهد شد.
اما به نظر می رسد در بحث تشکیل شرکت های هلدینگ مقولاتی ابهام آمیزی همچون مباحث مدیریتی، چالش های قانونی، فضای حقوقی حاکم بر هلدینگ ها، بحث ادغام و تملیک در هلدینگ ها هم به لحاظ حسابداری و مالی و هم به لحاظ قانونی، بحث تأمین مالی و ابزارهای تأمین مالی مورد استفاده در این نوع شرکت ها و همچنین بحث تشکیل صندوق های زیر ساخت با همکاری هلدینگ ها مطرح است که نیاز به مطالعه دارند .
تفاوت شرکت های هلدینگ، مادر و سرمایه گذاری
این شرکت ها به لحاظ نوع فعالیت و سبد سهام خود با هم تفاوت دارند. بر اساس تعاریف رایج، شرکت های هلدینگ بخش اعظم درآمدشان درآمد حاصل از سرمایه گذاری است و معمولاً به طور مستقیم به تولید کالا یا ارائه خدمات نمی پردازند اما شرکت های مادر نه تنها شرکت های تابعه را هدایت و کنترل می کنند بلکه خودشان هم در حوزه تولید یا ارائه خدمات فعالیت دارند.
مؤسسه DBRS ؛ (Dominion Bond Rating Service) در کتابچه راهنمای خود در زمینه رتبه بندی شرکت های هلدینگ، تفاوتی میان هلدینگ و شرکت مادر قائل شده و بیان میدارد که هر دو اصطلاح هلدینگ و شرکت مادر مشابه یکدیگر هستند با این تفاوت که یک شرکت هلدینگ نوعاً فعالیتی ندارد و تنها به منظور سرمایه گذاری در شرکتهای تابعه تشکیل می شود. در حالی که یک شرکت مادر ممکن است در کنار سرمایه گذاری و نگهداری سهام شرکت های تابعه، به فعالیتهای دیگری مثلاً فعالیت های تولیدی یا ارائه خدمات هم بپردازد. اما در قانون بازار اواق بهادار که تعریف هلدینگ و شرکت مادر مطرح شده است تفاوتی بین شرکت هلدینگ و شرکت مادر قائل نشده اند و مطابق آن به شرکت هایی که هلدینگ هستند شرکت مادر هم گفته می شود.
بر اساس الزامات سازمان بورس شرکت های سرمایه گذاری و هلدینگ باید حداقل 80 درصد از داراییهای خود را به سرمایهگذاری در اوراق بهادار اختصاص دهند. در هلدینگ ها میزان سرمایه گذاری ها باید به گونه ای باشد که حداقل 70 درصد از داراییهای خود را به سرمایهگذاری هایی اختصاص دهند که برای آن ها به تنهایی یا به همراه اشخاص تحت کنترل خود در شرکت زیر مجموعه نفوذ قابل ملاحظه یا کنترل به همراه داشته باشد و در شرکت های سرمایه گذاری میزان سرمایه گذاری ها باید به گونه ای باشد که حداقل 70 درصد از داراییهای خود را به سرمایهگذاری هایی اختصاص دهند که به تنهایی یا به همراه اشخاص تحت کنترل خود در شرکت زیر مجموعه نفوذ قابل ملاحظه پیدا نکند یا کنترل آن را بهدست نیاورد.
از مزیت های مهمی که شرکت های هلدینگ از آن برخوردارند می توان به مواردی مثل کاهش ریسک، امکان استفاده از منابع شرکت های هم گروه، امکان به اشتراک گذاشتن توانمندی ها، حمایت مالی از شرکت های زیر مجموعه، افزایش توان رقابتی، تسهیل فعالیت در عرصه ملی و بین المللی و صرفه جویی در مقیاس اشاره کرد. پیچیدگی و مشکل بودن فرآیندهای کنترل مرکزی هم یکی از اصلی ترین چالش هایی است که باید به آن توجه کرد.
مقایسه شرکت های هلدینگی و شرکت های سرمایه گذاری
شرکت های هلدینگ |
شرکت های سرمایه گذاری |
سودآوری از طریق هم افزایی و سود شرکت های تابعه اش |
سودآوری از طریق سود سهام و افزایش قیمت سهام |
به دنبال مدیریت شرکت تابعه می باشند |
به دنبال اهداف سود آوری هستند |
ایجاد چرخه کامل یک فعالیتو هم افزایی |
گردآوری مجموعه ناهمگونی از فعالیتها جهت سودآوری |
مدیریت شرکت های تحت تملک و مبادرت کمتر به فروش آنها |
نداشتن تعهدی برای نگهداری سهام و فروش سهام برای کسب منفعت بیشتر |
داشتن سهام شرکت دیگر به منظور مدیریت آن ها |
داشتن سهام شرکت دیگر به صرفا جهت نظارت بر آن ها |
محور تصمیم گیری مزیت ستاد است |
محور تصمیم گیری مزیت رقابتی و راهبردهای بازار است |
نتیجه آنکه شرکتهای هلدینگی، شرکتهای سرمایه گذاری هستند، با این تفاوت که هلدینگ ها به دنبال مدیریت شرکت تابعه خود می باشند، نه کسب در آمد از طریق فروش سهام آن ها. هلدینگ ها برخلاف شرکت های بزرگ رقیب و مشتری خاصی ندارند و شرکت های تابعه هلدینگ ها مانند شرکت های ادغام شده شخصیت حقوقی خود را از دست نمی دهند . فلسفه شرکت های هلدینگ از نظر استراتژی، مدیریت شرکت های تحت پوشش است.اگر شرکت های هلدینگ بتوانند شرکت های تحت پوشش خود را بهتر از حالت مستقل آن ها و همچنین بهتر از هر سازمان مدیریت کننده دیگری اداره کنند،در واقع ارزش آفرینی صورت گرفته است و این همان مزیت رقابتی در شرکت های بزرگ است.
منابع:
- نشریه شاخص، سال اول، شماره اول، بهار 94، انجمن علمی مدیریت مالی دانشگاه خوارزمی (دانشکده علوم اقتصادی)
- کتاب استراتژی در شرکتهای هلدینگ نوشته دکتر محمود معدنیپور
هلدینگها در چند شرکت که در یک زمینه مشترک فعال هستند سرمایهگذاری می کنند. بطور کلی هر شرکتی که سهام مدیریتی یک یا چند شرکت دیگر را در اختیار داشته باشد هلدینگ است. به عنوان مثال شرکت سیمان فارس و خوزستان هلدینگ صنعت سیمان است. «بطور ساده میتوان گفت شرکت هلدینگ شرکتی است که یک یا چند شرکت دیگر را کنترل میکند»
سهام مدیریتی تعاریف متفاوتی دارد اما معمولا بین ۱۶ درصد تا ۵۰ درصد و غالبا بیش از ۳۳ درصد را سهام مدیریتی میدانند. اکثر شرکتهای سرمایه گذاری که در ایران تاسیس شده اند مانند شرکت سرمایهگذاری گروه توسعه ملی، صنعت و معدن ، نفت و گاز پارسیان ، غدیر، معادن و فلزات و … در بخشی از سرمایه گذاریهای خود به عنوان هلدینگ عمل میکنند.
برخی شرکتهای دیگر مانند سیمان فارس هم هلدینگهایی هستند که شرکتهای دیگری را اداره میکنند. بعضی شرکتها هم نظیر بوعلی نه به قصد اعمال مدیریت که به قصد سود بردن از روند رشد سهام، سهام شرکتها را خرید و فروش میکنند و بنابراین فاقد فعالیت هلدینگ است.
هلدینگ بودن هم خوب و هم بد است. هلدینگها از طریق کنترل شرکتهای خود می توانند به هم افزایی و سود بیشتر برسند اما در عوض هزینه سربار آنها به مراتب بیشتر است چون مدیریت شرکتهای تابعه چندان هم ارزان نیست.
بعضی از شرکت های سرمایه گذاری عادت دارند که بیش از ۵۰ درصد سهام شرکتهایی را که معمولا از نظر صنعت مشابه یا مرتبط هستند خریداری کنند مثل سفارس که یک هلدینگ سیمانی است .
خرید سهام شرکت های هلدینگ معمولا به دلیل سبدی که دارند کم ریسک تر از خرید غیر هلدینگ است ولی ممکن است بازده شان هم به همین دلیل کمتر باشد.
شرکتهای سرمایهگذاری چه شرکتهایی هستند؟
شرکتهای سرمایهگذاری واسطهگر مالی میباشند و منابع مالی موردنیاز خود را از سهامدار یا سپردهگذار (بانکها) تهیه میکنند.
این شرکتها منابع مالی موردنیاز برای شرکتهای تولیدی و صنعتی را فراهم میکنند و به اصطلاح در آنها سرمایهگذاری میکنند. ولی شرکتهای غیرسرمایهگذاری مستقیما به فعالیت تولیدی و صنعتی و خدماتی میپردازند.
ارزش پرتفوی بورسی یک شرکت سرمایهگذاری چیست؟
عبارتست از ارزش روز و بازاری سهام شرکتهای بورسی تحت تملک یک شرکت سرمایهگذاری. برای محاسبه ارزش پرتفوی بورسی یک شرکت تعداد سهام تحت تملک در قیمت بازار سهم ضرب میشود. در صورتیکه ارزش پرتفوی بورسی بیشتر از ارزش روز بازار سهام موردنظر باشد نشاندهنده قابلیت رشد قیمت سهام شرکت سرمایهگذاری طی روزهای آتی خواهد بود.
ارزش پرتفوی غیربورسی یک شرکت سرمایهگذاری چیست؟
یک شرکت سرمایهگذاری ممکناست در زمینهای غیر از سهام شرکتهای بورسی فعالیت کند. در این حالت ارزش آن فعالیتها و یا سهام آن شرکتهایی که خارج از بورس میباشند را پرتفوی غیربورسی مینامند.
رویکرد محافظهکارانه در ارزشگذاری فعالیتهای غیربورسی استفاده از بهای تمام شده سرمایهگذاری میباشد. اما با توجه به وجود تورم بالا در ایران، پس از گذشت چند سال بهای تمام شده از ارزش واقعی سرمایهگذاری فاصله زیادی میگیرد.
رویکرد دیگر استفاده از نسبت p/e میباشد. یعنی برای محاسبه ارزش یک سرمایهگذاری غیربورسی، سود آن را در نسبت p/e شرکتهای مشابه که در بورس فعالیت میکنند ضرب کرد تا ارزش یک سرمایهگذاری غیر بورسی بدست آید. در نهایت مجموع ارزش سرمایهگذاری های غیربورسی از جمع ارزش هر یک از سرمایهگذاری ها بدست می آید.
شرکتهای سرمایهگذاری معمولاً پرتفوی بورسی و غیربورسی خود را به صورت دورهای از طریق ارائه اطلاعیه به بورس اعلام میکنند
یکی از شاگردان شیوانا صبح زود برای خرید به شهر رفت و غروب خسته و دست خالی نزد شیوانا آمد و گفت:
«امروز همه مردم شهر و فروشندهها با من دشمن بودند. میخواستم از میوهفروشی سیب بخرم، تا سراغ بهترین سبدش رفتم و خواستم میوههای درشت آن را بردارم با من پرخاش کرد. من هم به او گفتم که از یک مغازه دیگر میوه میخرم و او دوباره با من بدسخنی کرد. رفتم برنج بگیرم تا خواستم با فروشنده سر شوخی را باز کنم از دست من دلخور شد و گفت که به من برنج نمیدهد و دیگر به من محل نگذاشت. بقیه مغازهها هم همین رفتار را با من داشتند. فکر کنم امروز همه آنها با من دشمن بودند!»
مجله آنلاین ایرانسان | www.IranSun.net
شیوانا با لبخند گفت:« و تو گمان میکنی رفتار و حرفهای خودت در این بین هیچ اشکالی نداشتند و این بقیه آدمها هستند که خوب بودن و شوخ بودن و بیقصد و نیت بودن تو را درک نمیکنند؟ درست است؟»شاگرد با حالتی مطمئن گفت:«معلوم است که چنین است. من در این بین کاملا بیتقصیرم و هر چه است مربوط به خود آنهاست.»شیوانا گفت:« وقتی کسی مطمئن است که کاملا بیعیب و نقص است و بر این اساس در مورد رفتارهای دیگران قضاوت میکند، بدانید که او دچار مشکل ندیدن حقیقت شده و هیچ راهی برای کمک به او وجود ندارد. امروز با چند نفر از دوستانت برای خرید به شهر رفتی. آیا مردم شهر با آنها هم چنین برخوردی داشتند!؟»شاگرد با خنده گفت:« معلوم است که نه! آنها فقط با من دشمن بودند! شاید چون از بقیه خوش چهرهتر و ورزیدهتر به نظر میرسیدم. شاید هم بهخاطر اینکه از بقیه خوشصحبتتر و خوشبیانتر بودم. شاید هم بهخاطر تمیزی لباسم بوده است. هرچه بود مردمان شهر طاقت خوبیهای بیش از حد من را نداشتند و به همین خاطر با من غیردوستانه برخورد کردند.»شیوانا با تبسم گفت: «متوجه دلیل دشمنی آنها با تو شدم. نزد خودت بیش از حد بیتقصیر هستی و ذهن تو بیش از حد تعادل، دیگران را در اتفاقات زندگی مقصر میداند. به نظر میرسد دچار بیماری «خود بیگناهبینی مفرط» شدهای و به همین دلیل متوجه دلیل رفتارهای متقابل آدمهای اطرافت نمیشوی. اگر این بیماری ذهنی خودت را درمان نکنی هرگز نمیتوانی در زندگی با آدمهای اطرافت ارتباط درست و موثر برقرار کنی. البته چون در ذهنات خودت را بهترین و برترین میدانی عملا قادر به شناسایی مستقیم خطاهای خود نیستی. اما بهعنوان شروع از این به بعد هر وقت گمان کردی در بروز اتفاقات ناگوار اطرافت، تو کاملا بیتقصیر هستی، کمی متوقف شو و به این گمان و تصور بیتقصیری شک کن.کاملا بیتقصیر بودن در حوادث تلخ و جاری زندگی هرگز رخ نمیدهد چون ما هم بهعنوان بخشی از اتفاقهای زندگیات در رخ دادن آنها نقش داریم! کاملا بیخطا و بیعیب و نقص بودن نشانه وجود خطاست. برای دیدن حقیقت بهتر است در کاملا بیخطا بودن خودت تردید کنی! این بهترین نقطه شروع است.»
ارسالی از زهرا اسدی
کتابخانههایمان را پر کردهایم از انواع و اقسام کتابهای مربوط به موفقیت و عادات و رفتارهای افراد موفق. این کتابها را میخوانیم و سعی میکنیم در زندگیهایمان از آنها استفاده کنیم. بیشتر وقتها این عادات کارایی ما را در زندگی بالا برده و زندگیمان را بهتر میکنند.
اما مقاله ما در این رابطه نیست. درمورد این نیست که افراد موفق چه میکنند، در مورد این است که این افراد قبلاً چه کردهاند.در زیر به ۱۰ کاری اشاره میکنیم که افراد موفق برای رسیدن به موفقیتی که الان از آن بهره میبرند انجام دادهاند.
۱. بهانه نیاوردهاند
همه ما دو صدا داریم. یک صدایی که به شما میگوید سخت تلاش کنیم، روی کار کنونیمان تمرکز کنیم و قبل از اینکه به سراغ کار بعدی برویم اول این را تمام کنیم. یک صدای دیگر هم داریم که به ما میگوید دست کشیده، استراحت کنیم، تلویزیون نگاه کنیم یا در اینترنت بچرخیم.
ما در زندگی قربانی ناعدالتی هستیم، ممکن است ترفیعی باشد که شایسته آن هستیم ولی به ما نمیدهند. هر چه و در هر موقعیتی هم که باشیم زمانهایی هم اتفاق میافتد که با ما با بیعدالتی رفتار میشود. ممکن است برای خودمان دلسوزی کنیم و یا همه اینها را فراموش کرده، به جلو برویم و از آن فقط بعنوان یک محرک یا انگیزهدهنده استفاده کنیم.
نلسون ماندلا میتوانست به زندان افتادن خود را بهانهای کند برای مغلوب شدن دربرابر عصبانیت خود. اما درعوض از آن به عنوان فرصتی برای مطالعه، رشد، یادگیری و در انتها آزادی همه استفاده کرد.
به بهانههایتان گوش دهید. درک کنید که چرا این بهانهها را دارید و بعد فکر کنید که چطور میتوانید از آنها در جهت خوب استفاده کنید.
۲. فقط به آنها مربوط نبوده است
موفقیت افرادیکه واقعاً در زندگی خود موفق بودهاند به این دلیل بوده است که نه فقط در زندگی خود بلکه در زندگی دیگران هم ایجاد تغییر کردهاند.
اگر چیزی که به شما انگیزه میدهد چیزی بزرگتر از رسیدن به مقصد و هدفتان باشد مطمئناً سختتر، طولانیتر و بیشتر تلاش خواهید کرد.
درست است، وقتی هدف اولیه پول درآوردن را داشته باشیم، پول درخواهیم آورد. اما بعضی ممکن است از آن پول در راه درست استفاده کنند که بسیار عالی است اما همین پول درآوردن به تنهایی هیچ دستاورد خاصی به شمار نمیرود.
۳. صبحهای زود و شبهای دیر
کسانیکه در زندگی خود به موفقیت دست یافتهاند برای آن زحمت کشیدهاند. این ممکن است به قیمت از دست دادن بقیه قسمتهای زندگیشان مثل خانوداه یا زندگی اجتماعیشان تمام شده باشد. اما ماموریت آن الزامی بوده است و تا زمانیکه به آن دست پیدا نکردهاند بقیه چیزها برایشان بیاهمیت میشود. مطمئناً سختکوشی هیچ جایگزین دیگری ندارد.
۴. بهترین وسیله
انرژی وسیلهای بسیار وسیع است که معمولاً درمورد آن صحبت نمیشود. بله از انرژی به شکل سوخت و برق همه جا صحبت میشود اما منظور ما سطح انرژی انسانهاست.
واقعیت این است که هر چه انرژی بیشتری داشته باشیم، تمرکز کردن برایمان سادهتر خواهد شد و کیفیت کارمان بالاتر خواهد رفت.
یکی از رموز موفقیت ریچارد برانسون حفظ تناسباندام عالی برای خود بود. اینکه از نظر جسمی متناسب باشیم، گردشخون ما به سمت مغز را بهتر کرده، هوشیاریمان را بیشتر کرده و تمرکزمان را بالاتر میبرد. اینکه ورزش را بخشی از زندگی خود کنید، احتمال موفقیت شما را بالاتر خواهد بود.
۵. اصول
چرچیل اصولی برای خود داشت. تفاوت او با بقیه آدمها این است که او به هر قیمتی که شده به اصول خود پایبند میماند.
شما چه اصول و قوانینی برای خود دارید؟ هر کسی باید اصولی برای خود داشته باشد و بر طبق آنها زندگی کند.
یکی از اصول شرکت اپل این بوده است که دنیای تکنولوژی را تغییر دهد و با بیرون دادن هر کدام از محصولاتشان میبینیم که بر این اصل پایبند هستند.
برای خود قوانینی طراحی کنید که شما را در زمانهای سخت هدایت کنند. این قوانین به هیچ قیمتی نباید تغییر کند.
۶. تردید، اما ایمانی ناگسستنی
همه ما زمانهایی درگیر تردید میشویم. حتی بهترین ما شک میکنیم که به آرزویمان میرسیم یا نه. چیزی که افراد واقعاً موفق را از آنهایی که هیچوقت به قدرت واقعی خود نرسیدند متمایز میکند داشتن ایمانی ناگسستنی به این حقیقت است که کاری که میکنند درست است.
حتی اگر زمانهایی دچار تردید شوند، خیلی زود از این حالت بیرون میآیند، درحالیکه بقیه اسیر آن تردید شده و دست از ادامه راه میکشند.
شما هم میتوانید لحظات تردید خود را داشته باشید، چون انسان هستید. اما نباید بگذارید آن تردید بر شما غلبه کند. باید بگذارید آن تردید به شما انگیزه دهد که ثابت کنید خوشبینیتان درست بوده است.
۷. یک دلیل
بسیاری از دستاوردهای دنیا توسط مردان و زنانی صورت گرفته که امنیت نداشته و چیزی برای ثابت کردن به دیگران داشتهاند و میخواستهاند از وضعیت کنونی خود ارتقاء یافته و بالاتر روند.
دلیل آبراهام لینکلن مربوط به نگاه دیگران به او و نگاه خودش به خود بود. وقتی بقیه او را پسری فقیر و بیسواد میدیدند، او در خود توانایی رسیدن به جایگاهی بالاتر را میدید، حتی بااینکه فقط با کمک خود میتوانست به آن مرحله دست یابد. او نیاز به تغییر را هم میدید. ملتی که ادعای آزادی داشت ولی آزاد نبود. او اشکالی پایهای در آن وضعیت میدید و میخواست آن را تغییر دهد. چرای او مربوط به خودش نبود به همین دلیل او را به یکی از مردان بزرگ تاریخ تبدیل کرد.
شما هم باید چرای خودتان را پیدا کنید. باید وقتی بقیه خوابند کار کنید، زندگی امن خود را به خطر بیندازید و آنقدر پیش روید که به مقصدتان برسید.
۸. زمانی تحمل کردند که بقیه ناامید شده بودند
کسی که دست از دنبال کردن آرزوی خودش کشیده چطور میتواند بداند که برای رسیدن به موفقیت چه مقدار زمان نیاز داشته است؟ مطمئناً هیچکس چنین توانایی ندارد. ممکن است فردا باشد، ممکن است ده سال دیگر.
آنچه که افراد موفق را از دیگران جدا میکند این واقعیت است که آنها هیچگاه دست از آرزویشان نمیکشند. برای آنها ناامیدی هیچوقت یک انتخاب نیست. فقط زمانی متوقف میشوند که به مقصدشان رسیده باشند. و حتی در آن زمان هم یک ماموریت جدید برای خود ترتیب میدهند.
مثلاً نلسون ماندلا را در نظر بگیرید. در سالهای ابتدای زندگیاش نبود که به موفقیت دست پیدا کرد. بعد از تلاش و گذشت سالهای بسیار به مقصد خود رسید. آن هم زمانی که بقیه دست از راه کشیده بودند. به این دلیل به مقصد نرسید که بهترین بود، بهترین بود چون صبر و تحمل بالایی داشت.
هیچکس نمیداند کی به موفقیت میرسد. پس با ناامید شدن و صرفنظر از ادامه راه شکستتان را تضمین نکنید. میتوانید خودتان را سازگار کنید، تغییر دهید یا تکمیل شوید اما هیچوقت ناامید نشوید.
۹. مردم بزرگ به طور خستگیناپذیری هنر و صنعت آنها را بررسی کردند
تونی گوین و مایک تایسون به اندازه بقیه افراد روی کار خود مطالعه کردند. گوین ساعتها وقت خود را صرف بررسی کار رقیبان خود کرده بود. الگوهای آنها را مطالعه میکرد. او ورزشکارترین فرد آن دوران نبود اما در کار خود، بیسبال، بهترین بود.
وقتی مردم به تایسون فکر میکنند، به یک حیوان فکر می کنند. چیزی که اصلاً نمیبینند مطالعات اوست. هیچکس به اندازه مایک تایسون درمورد بوکس مطالعه نداشت. هیچکس به اندازه او فیلم بوکس تماشا نکرده بود. او اول یک دانشآموز بود بعد یک بوکسر.
این ورزشکاران حرفهای فیلم تماشا میکردند، ما برای تکمیل کار و صنعت خودمان چه باید بکنیم؟
خودم را مثال میزنم. بیشتر کار من مربوط به نویسندگی و تناسباندام است. به همین دلیل روی این دو موضوع مطالعه میکنم. کتابهایی درمورد اینکه چطور میتوانم نویسنده بهتری شوم و راههای ارتباط با خواننده مطالعه میکنم و کتابهای نویسندههایی را میخوانم که از من بهتر هستند. اگر موضوع کارتان فروش است باید کتابهایی در این زمینه بخوانید. اگر بازاریاب هستید، زمینه مطالعهتان باید همین باشد.
اگر به دنبال موفقیت هستید، باید در زمینه کارتان مطالعه داشته باشید و آن را به طور کامل بررسی کنید.
۱۰. خطر کردن
اگر خطر نکنید، هیچ پاداشی در انتظارتان نخواهد بود. آنهایی که به موفقیت واقعی دست پیدا کردهاند بیشتری از دیگران خطر کردهاند.
میلیاردها نفر در طول تاریخ بودهاند که توانایی رسیدن به موفقیت را داشتهاند، چه هوش بوده یا استعدادشان، در هر حال این توانایی را داشتهاند. چیزی که نداشتهاند شجاعت لازم برای خطر کردن زندگیشان بوده است. همچنین اخلاق کاری لازم برای شناختن استعدادشان را هم نداشتهاند.
«بدترین تراژدی زندگی یک استعداد هدررفته است.»
آرزوی بزرگ و شجاعانه شما ممکن است ازدواج با دختر آرزوهایتان و تشکیل خانواده با او باشد. خطری که باید بکنید ممکن است ترک کاری که عاشقش هستید برای حمایت از او و خانوادهتان باشد. آرزوی شما ممکن است کمک به میلیونها انسان برای داشتن زندگی بهتر و سالمتر باشد. آرزویتان هر چه که باشد باید فرصت کافی برای شناخته شدن به او بدهید.
اگر واقعاً میخواهید با پاداش روبرو شوید، باید ریسک کنید.
آرزویتان را پیدا کنید. بعد برای رسیدن به آن همه چیز را به خطر بیندازید
تصور خیلیهای از اینشتین یک فیزیکدان آشفتهحال نابغه است. اما اگر این سخنان قصار از این برنده سال ۱۹۲۱ جایزه نوبل بخوانید، نظرتان عوض میشود، سخنانی که درسهایی برای زندگی هستند:
۱- در زندگی خود را وقف هدفی کنید
«تنها کسی که خود را وقف هدفی کرده باشد، توانایی صرف کردن همه نیرو و روح خود را برای رسیدن به مقام استادی حقیقی خواهد داشت. لازمه رسیدن به استادی، صرف کردن همه وجود یک شخص است.»
۲- از اشتباه کردن نترسید«کسی که اشتباهی نکند، هیچگاه چیزی نو یاد نمیگیرد.»
۳- پشتکار بسیار با ارزش است«(موفقیت، بسیاری اوقات) نشانه هوشمندی شخص نیست، بلکه نشاندهنده این است که او توانسته بیشتر در مقابله با مشکلات تاب بیاورد.»
4- آدمهای بزرگ با مخالفتهای زیاد مواجه میشوند «روحهای بزرگ همیشه مخالفان سرسختی از میان افرادی با ذهنهای متوسط دارند.»
مجله آنلاین ایرانسان | www.IranSun.net
۵- از آموختن دست برندارید. «رشد عقلایی با تولد شروع میشود و تنها با مرگ خاتمه مییابد.»
۶- شیوه تفکر خود را عوض کنید
«هیچ مشکلی قابل حل نخواهد بود، اگر تنها به آن از همان زاویهای نگریسته شود که شخص ایجادکنندهاش، نگریسته.»
۷- به جهان خدمت کنید«خوشاقبالی شماست اگر به جای اینکه حکومت کنید، بتوانید خدمت کنید. ارزش انسان را باید با چیزهایی که اهدا میکند سنجید و نه چیزهایی که توانایی به چنگ آوردنشان را دارد.»
۸- کنجکاویهای خود را دنبال کنید«من استعداد خاصی ندارم. فقط به صورت شورانگیزی کنجکاوم.»
۹- شخصیت شما بیش از هوش شما اهمیت دارد«بیشتر مردم تصور میکنند که هوش عامل ایجاد یک دانشمند بزرگ است. اما آنها اشتباه میکنند، شخصیت عامل تعیینکننده است.»
۱۰- بر روی حال تمرکز کنید«هرگز به آینده فکر نمیکنم، چرا که آینده خودش به زودی خواهد آمد.»
۱۱ – تخیل مهمتر از دانش است«همه چیز در تخیل خلاصه شده است. تخیل پیشنمایشی از جاذبههایی در حال ورود زندگی است. تخیل مهمتر از دانش است.»
مجله آنلاین ایرانسان | www.IranSun.net
۱۲- ارزشآفرینی کنید. «بکوشید! نه برای اینکه موفق شوید، بلکه برای اینکه ارزشآفرینی کنید.»
۱۳- تکراری نباشید
«دیوانگی است که چیزها را بارها تکرار کنید و آن وقت توقع نتایج متفاوت داشته باشید.»
۱۴- دانش از تجربه حاصل میشود«اطلاعات مترادف با دانش نیست. تنها منبع دانش، تجربه است.»
۱۵- قواعد را بیاموزید و بهتر شوید«باید قوانین بازی را بیاموزید. آن وقت است که میتوانید بهتر از هر شخص دیگری بازی کنید
ارسالی از زهرا اسدی